آراد و نیکرادآراد و نیکراد، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

همه دنیای من آراد و نیکراد

شیطنتها و خلاقیتها در 28 ماهگی تیر 93

اینم شیطنتهای این ماه فقط به روایت تصویر   پسر مخترعم داره در مورد مگنت تحقیق می کنه   وقتی با ماست بازی می کنید و در موردش تحقیقات علم دارید قربونت برم چه ناز شدی مادر. اینجا آراد ماست و به سر و صورت و همه جای خونه مالیده و داره بازی می کنه و وقتی می گم چرا این کار و می کنی میگه: می خوام سیبیل در بیارم . عاشق خونه سازی با تشک مبلها هستید اینجام پل درست کردید تا قطار از روش عبور کنه اینجا نیکراد برای خودش تخت درست کرده   اینم یه مدل خونه سازیه. حیف که نمیتونم حرفهایی رو که در این مواقع بین خودتون میگید رو براتون بنویسم.   با هر چیزی خونه می سازی...
14 مرداد 1393

بیست و هشت ماهگی تیر 93

 به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم. همه وقت،همه جا من به هر حال که باشم به تو می اندیشم ... تو بدان این را تنها تو بدان تو بیا، تو بمان با من تنها تو بمان... جای مهتاب، به تاریکی شبها، تو بتاب من فدای تو، به جای همه گلها، تو بخند... پسرکان بیست و هشت ماهه ام این روزها پرنورتر از هر خورشیدی چراغ خانه ام شده اید و زیباتر و درخشانتر از هر ماه و ستاره ای شب افروز شبهای زندگی ام . این روزها به خاطر شما زنده ام . به خاطر شما هدیه هایی که از خدا دریافته ام . این روزها سبز سبزم از برکت وجود شما . از برکت حیات دوباره ای که به من بخشیدید. این روزها آبی آب...
1 مرداد 1393
1